، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

ملودی عشق

بدون عنوان

سلام نفس مامان الان که دارم برات مینویسم یه روز مونده به اینکه 14 هفته ات تموم بشه و به سلامتی بری تو 15 هفته ، الان قدیه انجیری و تکون میخوری و عجیب اینه که من تکوناتو ه مثل بال زدن پروانست احساس میکنم ... خدا روشاکرم بخاطر همه خوبی هاش خصوصا تو که خوبترین نعمتی برای ما .... جیگرطلای مامان الان دیگه ماشاالا بزرگ شدی و یه هفتس که رفتی تو چهار ماه و نمیدونی من چقده ذوقتو دارم... من وبابا داریم خونمونو واسه ورود پرنسسمون آماده میکنیم و  اول از همه ام میخوایم از اتاق خواب شما شروع کنیم عشقم ... و در آخر خیلی دوستت داریم     ...
17 ارديبهشت 1394

غربالگری و سونو NT

سلام عسل مامان امروز با بابایی رفتیم سونو،  زود نوبتمون شد وقتی رفتیم که ببینیمت انگار که لالا کرده بودی دکتر گفت باید یه چیز شیرین بخورم تا به ورجه وورجه بیفتی،  بابایی برام آب انبه گرفت نزیدیک 4،5لیوان با قند خوردم دیگه داشت حالم بد میشد دوباره رفتم داخل اتاق و دیدیم که بله بیدار شدی و داری خودتو تکون میدی خدا رو شکر همه چی خوب بود و مشکلی نبود فرداشم رفتیم غربالگری نیلو اونجاام تا عصری طول کشید تا جواب حاضر بشه و مامان یه کم سختش شده بود،  بعد از دادن آزمایش رفتیم امامزاده صالح واسه سلامتی شما نمک پخش کردیم و بعدشم رفتیم خونه مامان جونی، ناهار اونجا بودیم و بعدش راه افتادیم واسه گرفتن جواب...  وقتی جوابو گرفتم دل...
7 ارديبهشت 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ملودی عشق می باشد